امروز اطلاعیه فدراسیون کشتی را دیدم، کلّی از علیرضا کریمی بخاطر باخت اجباری مقابل نماینده روسی تشکر کرده بود و عملش را حرکتی پهلوانانه، تحسین برانگیز و از خود گذشتگی خوانده بود! حقیقتا مغزم سوت کشید؛ چون من ایثار و پهلوانی را جور دیگری فهمیده بودم. وقتی که راهی جز باخت نداری ایثار و از خودگذشتگی معنی ندارد! پس تحسین چرا؟ در واقع گفتند ممنون که مجبور بودی ببازی! ایثار وقتی است که فرد با وجودی که میتواند هزار راه دیگر را برود؛ اما از روی اختیار، خودش را فدا میکند؛ نه اینکه اجبارا فدا شود، حال اینکه باخت کشتی‌گیر ما، نه انتخابی؛ بلکه تحمیلی بوده؛ پس این تجلیل فدراسیون هم نه واقعی، بلکه نمایشی است!

  

چطور میتوانم باخت کریمی را از روی اختیار بدانم در حالیکه فریادهای «تو باید ببازی» از کنار تشک به گوش میرسید؟! ای کاش علیرضا کریمی در مقابل این باخت‌ تحمیلی، بجای اینکه آهنگ سنگرِ سکوت داریوش اقبالی را در صفحه اجتماعی‌اش پخش کند، یکی از این راه‌ها را انتخاب میکرد:

 یا برای همیشه کشتی را رها میکرد تا فدراسیون بخود بیاید و از این اجبارها و خورد کردن شخصیت قهرمانان دست بکشد و یا اگر حمایت از فلسطین برای علیرضا کریمی ارزش تلقی میشد، خوب بود که بی‌اعتنا به آن فریادِ « تو باید ببازی» حریف روس را فیتیله پیچ میکرد و با افتخار دست رد به سینه کشتی‌گیر اسرائیلی میزد؛ حتی اگر به قیمت محرومیتش از جانب فدراسیون جهانی تمام شود و ای کاش همه اینها را جدای از اینکه دولت و فدراسیون کشتی ایران یا فدراسیون جهانی چه میگویند انجام میداد، یعنی برای آنچه که واقعا خود بدان معتقد است بجنگد؛ هرچه که میخواهد باشد، آنگاه چقدر خوب ایثار و از خودگذشتی تحت لوای "اختیار" معنی میشد.

اما خوب میدانم که هردوی این راه‌ها به معنای حذف علیرضا کریمی از کشتی خواهد بود و اگر قرار باشد در هر مسابقه‌ایی یک ورزشکار خوبمان را اینگونه از دست بدهیم که دیگر چیزی باقی نمی‌ماند، پس باید دنبال راه سومی بود.

در اینجا اصلا صحبت از صرفا شخص علیرضا کریمی نیست، صحبت از سیاستی است که قرار بود در حمایت از ملتی مظلوم اتخاذ شود، اما در عمل هیچ‌جایش به حمایت از آن نمی‌آید! مثلا من نفهمیدم کجای این حرکت کریمی حمایت از فلسطین بود؟ و آیا جهانیان نیز متوجه حمایت وی از فلسطین شدند؟ یا آن را باختی مفتضحانه خواندند؟

اگر قرار است ایثاری باشد، بگذاریم از نوع واقعی‌اش باشد.