معلم: چرا بام خانه های شمال ایران را شیب دار می سازند؟ بیژن که استرس تمام وجودش را فرا گرفته بود لحظه ایی بی توجه به سوال معلم شروع به صحبت کردن نمود او سعی داشت کلماتی را بر زبان بیاورد اما استرس در حضور معلم قرار گرفتن و نگاه هم کلاسی ها این اجازه را به او نمیداد و جملاتش گسسته و بی ربط به هم بود. دست هایش را به هم می پیچید، زبانش را دور لب های خشک شده اش می چرخاند و هم زمان به سوال معلم فکر میکرد اما نمی دانست و یا نمی توانست به سوال معلم پاسخ دهد.

این خلاصه کلیپی بود که بین مردم دست به دست می شد و هرکس با دیدنش می خندید و برای دوستانش ارسال می نمود اما هیچ وقت کسی به این فکر نمی کرد که تکثیر آن ممکن است به قیمت ترک تحصیل بیژن تمام شود. معلم بیژن در گفتگویی با ایسنا گفته بود بیژن دانش آموزی باهوش و شاگرد اول کلاس بود و او در بیان مطالب به صورت شفاهی، کمی ضعف داشت اما همان مفاهیم را، تمام و کامل می توانست روی برگه بیاورد. اما این معلم فکرش را هم نمی کرد که روزی با پخش کلیپی که از دانش آموزش تهیه کرده بود باعث فراری شدن شاگرد اول کلاس از مدرسه شود. بیژن می گوید هرکدام از دوستان و اطرافیان وقتی من را در خیابان می دیدند به من می خندیدند و دیگر روی رفتن به مدرسه را نداشتم از این رو مجبور به ترک تحصیل شدم.