در حالیکه تنها سه روز به انتخابات ریاست جمهوری مانده است، موضوع انتخاب کاندید اصلح ریاست جمهوری پربحث ترین موضوع مورد بحث جامعه؛ به ویژه جامعه علمی است. من هیچ کاری به اینکه کدامیک از کاندیداهای ریاست جمهوری اصلح هستند ندارم( نه اینکه مهم نباشد؛ بلکه بدین معنا که موضوع مورد بحث من نیست) و صادقانه بگویم من خود تا الان نتوانسته­ ام به یک جمع بندی دقیق برسم و بتوانم کاندید اصلح را انتخاب کنم؛ به نوعی باید بگویم در نقطه سربه سر قرار دارم.

اما به نظرم بیشتر از آنکه انتخاب کاندید اصلح مهم باشد، چگونگی رسیدن به انتخاب اصلح مهم تر است و این را به این خاطر می گویم که اکثر افراد راه اشتباهی را برای شناسایی کاندید اصلح انتخاب کرده اند. و شاید بهتر باشد بگویم راهی را برای اینکار انتخاب نکرده اند!!  در چند روز اخیر اطرافیانم بارها با من تماس گرفته اند و نظرم را راجع به انتخاب اصلح پرسیده اند، من قبل از هرچیزی نظر آن ها را در این مورد جویا شدم، و مهمتر اینکه چرایی انتخاب آنها نسبت به کاندید مورد نظرشان را پرسیدم در اکثر موارد( شاید بالای 95 درصد آنها) متوجه این موضوع شدم که افراد عموما با پیش زمینه ذهنی خود که شدیدا آغشته به ایدئولوژی و ارزش­های فردی است تصمیم می گیرند؛ البته تا به اینجای کار طبیعی است زیرا افراد سعی می کنند فردی را انتخاب کنند که به لحاظ ایدئولوژیکی و ارزشی به آنها نزدیک تر باشد؛ اما اشکال کار اینجاست که آنها موقع بحث کردن، ذهنیت آغشته به ایدئولوژی خود را با روکشی علمی و منطقی تحویلتان می دهند!!!! و همه اینها در قالب کلی گویی های به دور از آگاهی اقتصادی_سیاسی، آمار مستند و روش علمی صورت می گیرد.

الان که در حال نوشتن این یادداشت هستم، نظر آنها را راجع به کاندیداها به خاطر می آورم و از قضاوت های به ظاهر منطقی شان آزرده می شوم. بگذریم، مسئله این است که من این قضاوت ها را از مردم عادی و کوچه بازاری نشنیدم؛ بلکه افرادی که جزء طبقه تحصیل کرده هستند چنین قضاوت هایی را انجام می دادند. ببینید عمق فاجعه را!!!

این نشان از ضعف طبقه تحصیل کرده و همینطور ضعف نظام آموزشی است؛ زیرا نتوانسته افراد را طوری بار بیاورد که بتوانند به دور از احساس و بلکه منطقی تر قضاوت کنند.

دَنیل کانمن، نوبلیست 2002 اقتصاد است و تخصص او در حوزه رفتاری می باشد، او کتاب معروفی تحت عنوان " تفکر، سریع و کند" دارد و می گوید افراد به دو صورت تصمیم میگیرند: 1- سریع و مبتنی بر احساس   2_ کند، قانونمند و مبتنی بر منطق

تجربه من در مورد انتخابات این بوده است که مشکل اکثر افراد در انتخاب سریع و مبتنی بر احساسشان است هرچند سعی می کنند در نهایت وانمود کنند که در سیستم دوم قرار دارند و مبتنی بر منطق تصمیم می گیرند.

به نظرم رسالت جامعه علمی این است که ابتدا خود از تورش ایدئولوژیکی به دور باشد و ثانیا بتواند جامعه را نیز آگاه کند تا تصمیم شان با انحراف ارزشی کمتری صورت بگیرد و بیشتر بر مبنای آگاهی اقتصادی، سیاسی و... باشد.